انقلاب سبز: تاریخچه، فناوری‌ها و تأثیرات

توسط واحد آموزش (بروزرسانی: )

انقلاب سبز به یک پروژه کشاورزی تحول‌آفرین در قرن بیستم اشاره دارد که از ژنتیک گیاهان، سیستم‌های آبیاری مدرن، کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات برای افزایش تولید غذا و کاهش فقر و گرسنگی در کشورهای در حال توسعه استفاده کرد. انقلاب سبز در مکزیک آغاز شد، جایی که دانشمندان گونه‌ای ترکیبی از گندم ایجاد کردند که بازدهی را به طور چشمگیری افزایش داد. پس از معرفی آن، گرسنگی و سوءتغذیه در آنجا به طور قابل توجهی کاهش یافت.

این مدل به‌طور متعاقب به آسیا، آمریکای لاتین و بعداً آفریقا گسترش یافت تا تولید غذا را برای جمعیت رو به رشد افزایش دهد، بدون اینکه زمین بیشتری مصرف شود. با این حال، با گذشت زمان، تکنیک‌ها و سیاست‌های انقلاب سبز به دلیل ایجاد نابرابری و تخریب محیط زیست مورد سؤال قرار گرفتند.

تاریخچه

انقلاب سبز اقتصادهای روستایی را با استفاده از سیستم‌های تولید صنعتی غذایی که پیشتر در کشورهای ثروتمند غربی گسترده شده بود، متحول کرد، اما این‌بار با گونه‌های جدید گیاهی. در دهه 1940، یک زراعت‌شناس اهل آیووا به نام نورمن بورلاگ، با دانشمندان مکزیکی روی گونه‌ای از گندم مقاوم به بیماری و با بازده بالا کار کرد. بسیاری از کشاورزان مکزیکی در آن زمان با خاک‌های خالی از مواد مغذی، عوامل بیماری‌زا و بازده پایین دست‌وپنجه نرم می‌کردند.

دانشمندان گندم‌هایی کوچکتر و سریع‌الرشد توسعه دادند که برای تولید بیشتر به زمین کمتری نیاز داشتند. این اقدام تأثیری چشمگیر داشت: بین سال‌های 1940 تا اواسط دهه 1960، مکزیک به خودکفایی کشاورزی دست یافت. این نتایج به عنوان یک معجزه کشاورزی شناخته شد و تکنیک‌ها به سایر محصولات و مناطق درگیر با ناامنی غذایی گسترش یافت.

تا دهه 1960، هند و پاکستان با افزایش جمعیت و کمبود مواد غذایی مواجه بودند که میلیون‌ها نفر را با خطر گرسنگی تهدید می‌کرد. این کشورها برنامه گندم مکزیکی را اتخاذ کردند و گونه‌های جدید رشد کردند و تا اواخر دهه 1960 برداشت‌ها به طور قابل توجهی افزایش یافت.

برنج، یک محصول اصلی برای میلیون‌ها نفر، هدف دیگری بود. تحقیقات در فیلیپین به طور قابل توجهی بهره‌وری برنج را بهبود بخشید و گونه‌ها و تکنیک‌های جدید در سراسر آسیا گسترش یافت. چین تحقیقات خود را روی برنج انجام داد و تکنیک‌های انقلاب سبز را در مقیاس وسیعی برای تغذیه جمعیت رو به رشد خود به کار گرفت. بین دهه 1970 و 1990، بازدهی برنج و گندم در آسیا 50 درصد افزایش یافت. نرخ فقر به نصف کاهش یافت و تغذیه بهبود یافت، حتی در حالی که جمعیت بیش از دو برابر شد.

در برزیل، منطقه وسیع ساوانای سرادو به دلیل خاک اسیدی خود به عنوان یک زمین بی‌فایده در نظر گرفته می‌شد، اما با غنی‌سازی خاک با آهک، محققان دریافتند که این منطقه می‌تواند برای کشت محصولات اساسی بسیار مولد باشد. گونه‌های جدید سویا که می‌توانستند شرایط سخت رشد را تحمل کنند، توسعه یافتند. این تغییر به سمت تشدید کشاورزی و گسترش محصولات تک‌کشتی در سراسر آمریکای لاتین تکرار شد.

در سال 1970، بورلاگ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد و برای کار خود در کاهش ناامنی غذایی، فقر و درگیری‌ها تقدیر شد. اما با گذشت زمان، گروه‌های بیشتری از افراد شروع به سؤال در مورد روش‌هایی کردند که انقلاب سبز را ممکن ساخته بود.

فناوری‌ها

علاوه بر ژنتیک گیاهی، پایه این انقلاب کشاورزی مجموعه‌ای از مداخلات برای افزایش بهره‌وری محصولات بود که عمدتاً بر اساس تکنیک‌های صنعتی آمریکایی که مکان‌هایی مانند کالیفرنیا را به یک رهبر کشاورزی جهانی تبدیل کرده بود، استوار بود. این شامل غنی‌سازی خاک با استفاده از کودهای شیمیایی قدرتمند و مقابله با عوامل بیماری‌زا و آفات گیاهی با سموم دفع آفات شیمیایی بود. این تکنیک‌ها همراه با روش‌های آبیاری مدرن و تجهیزات مزرعه‌ای، بازدهی را دو تا سه برابر کرد.

علاقه‌های مختلف پس از جنگ جهانی دوم برای تسهیل این تأکید بر فناوری‌های کشاورزی همگرا شدند. ایالات متحده انبارهایی از مواد شیمیایی و سمومی مانند ددت داشت که در طول جنگ به طور گسترده برای جلوگیری از شیوع مالاریا، شپش و طاعون استفاده می‌شدند. آزمایش‌های بورلاگ بر روی گیاهان با تلاش‌های دولت ایالات متحده، بنیادهای خیریه پیشرو و شرکت‌ها برای گسترش بازار کودها، سموم دفع آفات و تجهیزات کشاورزی که محصولات با بازده بالا به آن‌ها وابسته بودند، هماهنگ شد.

تأثیرات

حتی در اوایل، منتقدان نسبت به پیامدهای زیست‌محیطی و اجتماعی‌اقتصادی احتمالی هشدار داده و شروع به پرسیدن این سؤال کردند که آیا این تحول کشاورزی واقعاً به نفع کشاورزان خرد و جوامع روستایی است؟ جنبش محیط زیستی نوظهور، به ویژه پس از انتشار کتاب پیشگامانه ریچل کارسون به نام "بهار خاموش" در سال 1962، نگرانی‌هایی را در مورد تأثیرات مواد شیمیایی کشاورزی مطرح کرد.

تخریب محیط زیست

بورلاگ تلاش کرده بود گونه‌های غلاتی توسعه دهد که برای تولید همان بازدهی به زمین کمتری نیاز داشتند. اما در واقع، موفقیت این محصولات منجر به زیر کشت رفتن زمین‌های بیشتری برای تولید کشاورزی شد. علاوه بر این، مصرف بیشتر آب، تخریب خاک و رواناب شیمیایی آسیب قابل توجهی به محیط زیست وارد کرد. کودها و سموم دفع آفات، خاک، هوا و آب را بسیار فراتر از زمین‌های کشاورزی آلوده کردند، از جمله اقیانوس‌های جهان.

انقلاب سبز نه تنها سیستم کشاورزی، بلکه شیوه‌های غذایی محلی و فرهنگ را نیز متحول کرد، زیرا کشاورزان بذرها و روش‌های سنتی کشت را با گونه‌های جدید ذرت، گندم و برنج که با این بسته فناوری همراه بودند، جایگزین کردند. با گذشت زمان، از دست رفتن محصولات و تکنیک‌های سنتی تاب‌آوری سیستم غذایی را کاهش داد و دانش فرهنگی ارزشمندی را از بین برد.

نابرابری‌های اجتماعی‌اقتصادی

تا اواخر دهه 1970، محدودیت‌های انقلاب سبز آشکار شد. بسیاری از سیاست‌های آن به نفع مالکان بزرگ زمین و تولیدکنندگان بود و برای کشاورزان خرد که از فرصت‌های تحقیقاتی و یارانه‌ها محروم بودند، مشکلاتی ایجاد کرد.

پس از دوره‌ای از رشد سریع جمعیت و کاهش بهره‌وری کشاورزی، مکزیک وارد دوره دیگری از ناامنی غذایی شد و شروع به واردات غلات اساسی کرد. این تغییر سرنوشت در کشورهای دیگر نیز رخ داد. در هند و پاکستان، منطقه پنجاب به یک داستان موفقیت دیگر انقلاب سبز تبدیل شد، اما به طور نامتناسبی به نفع تولیدکنندگان بزرگ بود. ابزارهای تولید، از جمله سیستم‌های آبیاری، تجهیزات مکانیزه و مواد شیمیایی مورد نیاز، برای کشاورزان خرد بیش از حد گران بود و آن‌ها را بیشتر به فقر و بدهی کشاند و موجب از دست دادن زمین‌هایشان شد.

چنین چالش‌هایی منجر به تغییراتی در نحوه اجرای برنامه‌های انقلاب سبز شد و توجه بیشتری به نیازهای کشاورزان خرد و شرایط زیست‌محیطی و اقتصادی آن‌ها شد. اما این مداخلات نتایج ناهماواری داشت.

کشاورزی امروز

انقلاب سبز پایه‌گذار دوره بعدی محصولات اصلاح ژنتیکی، جهانی شدن کشاورزی و تسلط بیشتر غول‌های کشاورزی در سیستم غذایی شد. امروز، مصرف‌کنندگان اغلب از افرادی که غذای آن‌ها را تولید می‌کنند و نحوه تولید آن بی‌اطلاع هستند. در حالی که تولید افزایش یافته، تعداد افراد دچار سوءتغذیه و بیماری‌های مرتبط با رژیم غذایی نیز افزایش یافته است.

تسلط غول‌های کشاورزی باعث شده زمین‌های بیشتری در اختیار شرکت‌های بزرگ قرار گیرد که اغلب منجر به جابجایی روستاییان می‌شود. بسیاری از کشاورزان خرد که دیگر نمی‌توانند از کشاورزی درآمد کسب کنند، به مناطق شهری مهاجرت می‌کنند. بسیاری از جوامع روستایی همچنان در فقر باقی مانده و از اثرات قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی رنج می‌برند، زیرا آفات مقاوم به سموم دفع آفات و تخریب خاک به نهاده‌های شیمیایی قوی‌تری نیاز دارند.

راه‌حل‌های فناورانه

مسیرهای تأمین نیازهای غذایی جهان به شدت متفاوت است. ابزارهای فناورانه جدیدی برای کمک به کاهش هدررفت و محدود کردن انتشار کربن وجود دارد. سیستم‌های داده می‌توانند از نوع محصولات مناسب برای شرایط اقلیمی و خاکی مختلف گرفته تا زمان‌بندی بهینه کاشت، آبیاری و برداشت را تعیین کنند.

برخی حمایت از اصلاحاتی در "انقلاب ژنی" کنونی برای افزایش پایداری آن را پیشنهاد می‌کنند: زیست‌فناوری، اصلاح ژنتیکی گیاهان و میکروب‌های مفید برای افزایش بازده بدون مصرف زمین بیشتر، کاهش سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی، و طراحی گیاهانی مقاوم‌تر به اثرات تغییرات اقلیمی.

کشاورزی اکولوژیک

دیگران خواستار یک انقلاب کشاورزی کاملاً متفاوت هستند. با توجه به بازسازی اکولوژیکی و عدالت، طرفداران روش‌های احیاگرانه و کشاورزی اکولوژیک یک سیستم غذایی را تصور می‌کنند که از کشاورزی صنعتی فاصله گرفته و به روش‌های سنتی بازمی‌گردد که پس از انقلاب سبز به حاشیه رانده شده بودند.

این روش‌ها شامل حفاظت از منابع طبیعی، بهبود سلامت خاک و افزایش تنوع زیستی است، همراه با بازسازی حقوق مالکیت زمین‌های سنتی و تمرکز مجدد بر حقوق بشر و رفاه در سیستم‌های کشاورزی. کشاورزی اکولوژیک در حالی که جهان با تغییرات اقلیمی و کاهش تنوع زیستی مواجه است، محبوبیت پیدا کرده، اما تسلط کشاورزی صنعتی اجرای گسترده آن را چالش‌برانگیز می‌کند. پاسخ به بحران غذایی بعدی احتمالاً شامل هر دو رویکرد فناورانه جدید و روش‌های کشاورزی اکولوژیک خواهد بود.

این مطلب چقدر مفید بود؟

5 از 5 (1 رای)

بازگشت به وبلاگ

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه

لطفا جمع 9 و 9 را محاسبه نمایید.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

مشترک خبرنامه وطن‌بیو شوید!

لطفا جمع 9 و 9 را محاسبه نمایید.